کد مطلب:243853 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

سخن حضرت در باره ی زکریا بن آدم
[172] 22 - شیخ طوسی گفته است:

از احمد بن محمد بن عیسی قمی روایت شده كه گفت: امام جواد علیه السلام خدمتكار خود را با نامه ای، نزد من فرستاد و دستور داد كه خدمتش شرفیاب شوم، خدمت حضرت كه در مدینه و در خانه «بزیع» بود، رسیدم و داخل شده، سلام دادم، پس حضرت در مورد «صفوان»، «محمد بن سنان» و غیر آنها، سخنانی فرمود كه خیلیها شنیده اند.

با خود گفتم: خاطر حضرت را، به زكریا بن آدم جلب كنم، شاید راجع به او هم از همین سخنان بگوید، سپس به خودم آمدم و گفتم: من، كی باشم كه در این مورد و موارد شبیه آن، حرفی به زبان آورم؟! مولا و آقایم، خود آگاهتر است به آنچه انجام می دهد.

پس حضرت به من فرمود: ای ابو علی! بر كسی مثل «ابو یحیی» [1] ، شتاب نمی شود، او كه خدمت زیادی به پدرم كرد و نزد او و بعد از وی، پیش من قدر و منزلت بلندی داشت، جز این كه من، به مالی كه پیشش بود نیاز پیدا كردم، عرض كردم: فدایت شوم! مال را برایتان خواهد فرستاد و به من گفت: اگر زیارتتان كردم، به عرضتان برسانم كه اختلاف نظر «میمون» و



[ صفحه 146]



«مسافر» [2] ، مانع من از فرستادن مال خدمت شماست.

حضرت فرمود: نامه ی مرا به او برسان و وادارش كن تا مال را برایم بفرستد، نامه ی حضرت را به زكریا رساندم و او هم مال را برای حضرت فرستاد.

راوی گفت: امام جواد علیه السلام، بدون مقدمه به من فرمود: شك و تردیدش بر طرف شد، پدرم جز من، فرزندی ندارد، عرض كردم: راست فرمودی، فدایت گردم!. [3] .


[1] گويا كنيه زكريا بن آدم است.

[2] دو نفر از ياران و معتمدان امام جواد عليه السلام.

[3] اختيار معرفة الرجال 2: 858، ح 1115.